ღ♥ღدلخوشی ها کم نیست ღ♥ღ

بدون عنوان

چقدر بده که صدات بلرزه ، اونقدر که نتونی بگی خداحافظ و من الان نتونستم همسری نشست توی هواپیما و خداحافظی کرد تا.......................نجف همیشه وقتی به کربلا میرسه و از اتاق خودش بهم زنگ میزنه دلم آروم میشه ، خیالم راحت میشه خدا پشت و پناهت عزیز دلم
10 آبان 1391

بدون عنوان

به طاها به یاسین به معراج احمد به قدر و به کوثر به رضوان و طوبی به وحی الهی به قرآن جاری به تورات موسی و انجیل عیسی بسی پادشاهی کنم در گدایی چو باشم گدای گدایان زهرا (س) چه شب ها که زهرا (س) دعا کرده تا ما همه شیعه گردیم و بی تاب مولا غلامی این خانواده دلیل و مراد خدا بوده از خلقت ما مسیرت مشخص، امیرت مشخص، مکن دل ای دل بزن دل به دریا که دنیا به خسران عقبا نیرزد به دوری ز اولاد زهرا نیرزد. و این زندگانی فانی جوانی خوشی های امروز و اینجا به افسوس بسیار فردا نیرزد   اگر عاشقانه هوادار یاری اگر مخلصانه گرفتار یاری اگر آبرو میگذاری به پایش یقینا یقینا خریدار یاری بگو چند جمعه گذشتی ز خوابت؟ چه اندازه در ندبه ها زاری ی...
10 آبان 1391

بدون عنوان

همسری در مسیر تهران است میره به سوی کربلا......... اشکم سرازیره........ دلتنگی برای همسری از یک طرف از طرفی دلم پر میکشه برای کربلا گل پسرم دیروز وقتی شنید پدر قراره بره خیلی حالش خراب شد خیلی.......... بغض کرده بود و مدام بغضش رو میخورد ، دیشب میگه : بابایی نرو ، خواهش میکنم دیرتر برو بابایی چرا اینقدر زود میری ؟ بابایی منم میام باهات ، منم میام کربلا ............ و پدر برای هر جمله پسری توضیحی میداد وقتی گفت شما میری مدرسه پسرم.......  پسری دستاش رو گرفت جلوی نگاه پدرش و مدام انگشتاشو باز و بسته میکرد (یعنی به تکرار تعداد انگشتان دستش) : ببین بابا به مامانی میگم اینقد و اینقد و.......... برام مرخصی بگیره تا بتونم...
10 آبان 1391